متن درسهای از قرآن

درسهای از قرآن,: منبع gharaati.ir

متن درسهای از قرآن

درسهای از قرآن,: منبع gharaati.ir

بهره‌گیری از فضای مجازی در تبلیغ دین(2)

بهره‌گیری از فضای مجازی در تبلیغ دین(2)
تاریخ پخش: 09/02/94
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در این جلسه ان‌شاءالله می‌خواهیم یک مقداری از فضای مجازی صحبت کنیم. اگر اشتباه نکنم، حالا چون می‌خواهم نسبتش را به مقام معظم رهبری بدهم، یک وقت ممکن است اشتباه کنم. نه ظاهراً درست می‌گویم. به نظرم می‌آید که از آقا شنیدم، در تلویزیون هم پخش شد که اگر من مشکلات رهبری را نداشتم، درست است؟ خودم مسؤول فضای مجازی می‌شدم.
ببینید ما پنج رقم آدم داریم. هر گروهی یک طور است. بعضی آدم‌ها مثل توت هستند. درخت توت را به محض اینکه تکان بدهی، توت‌هایش می‌ریزد. مثل بچه‌های حزب اللهی! می‌گویی: «قد قامت الصلاة» جمعه می‌آید، جماعت می‌رود، نماز عید می‌رود، جبهه می‌رود. در هر کاری این بچه‌های حزب اللهی و بسیجی آماده هستند. ولی همه‌ی مردم توت نیستند. بعضی مردم مثل بسیجی‌ها، مثل توت شیرین هستند. نازک و ظریف و با یک حرکت آماده باش هستند. بعضی مردم مثل انار هستند. انار با تکان نمی‌ریزد. باید دانه دانه رفت و آن‌ها را چید. بعضی مردم نه توت و نه انار نیستند. مثل گل هستند. می‌روی بچینی تیغ هم دارند. اصلاً می‌روی که با آن برخورد کنی، گارد می‌گیرد. بعضی مردم مثل نارگیل هستند. آن بالاست. دستت به آن نمی‌رسد. رفتی بالا کندی، دورش تار است. تارش را پس زدی، پوستش سفت است. این پیر در می‌آورد تا تسلیم شود. ولی اگر حوصله کنی، قلب سفیدی دارد، مواد قندی دارد. گردو کوچک است. پشت برگ‌ها مخفی می‌شود. چوب در کله‌اش هم می‌زنی، پایین نمی‌آید. پس پنج رقم آدم داریم، توتی، اناری، گلی، نارگیلی، گردویی. من که در مسجد می‌روم، یا من که سر کلاس، در دبیرستان، در دانشگاه، در آموزش و پرورش، همان‌هایی که آمدند و نشستند همان توتی‌ها هستند.
1- ویژگی‌ها و امتیازات فضای مجازی
اما این فضای مجازی یک خصوصیاتی دارد. اول اینکه امتیازاتی دارد. یک: فضای مجازی در دسترس است. در خانه‌ات نشستی... شب جمعه است خدا اموات را بیامرزد، مادرم به پدرم گفت: یک تلفن بخر. گفت: من تلفن بخرم که تو حرف بزنی؟ یعنی چه؟‌ یعنی خانه‌ام را به همه‌ی خانه‌ها سوراخ کنم؟ من اجازه نمی‌دهم خانه‌ام به همه‌ی خانه‌ها راه پیدا کند. این‌ پدر و مادر ما مردند. کاش بودند و می‌دیدند که نه فقط خانه به خانه‌ها سوارخ شده است، همه‌ی دنیا به هم سوراخ شده است. یعنی شما از اینجا با یک تماس کانادا را می‌گیری، آمریکا را می‌گیری، چنین و چنان می‌کنی. اصلاً دنیا به هم سوراخ شده است. فضای مجازی در دسترس است. کم‌هزینه است. سریع است. فرامرزی است. فرادینی است. تنوع دارد. هم عکس، هم فیلم، هم صوت، هم متن، به روز است، جذاب است، دوطرفه است، همزمان است، خوب یک شرایطی پیش آمده است، ما باید از این شرایط استفاده کنیم.
یک خاطره‌ی قرآنی بگویم. معلم قرآن هستم. اصحاب کهف که فیلمش را هم تلویزیون نشان داد، مردم گفتند که ما به احترام اصحاب کهف، یک ساختمان بسازیم. یادبود یک پایه‌ای، ستونی، مثل میدان آزادی تهران. در یکی از این فلکه‌ها یک چیزی را مثلاً برپا بکنیم. یادبود! یک مشت که عاقل‌‌تر بودند، قرآن می‌گوید آخر تو که آجر و سیمان و وقت خرج می‌کنی، آخر چرا یادبود؟ اگر می‌خواهی بنیانی بر مزار این‌ها بسازی، «لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا» (کهف/21) یک مسجد بسازید. همین میدان آزادی در تهران، یک ساختمانی وسطش هست. هر کس دیده‌است، در تلویزیون هم هر شب نشان می‌دهد. ما می‌توانستیم... آن را آدم‌های قبل از انقلاب ساختند. آن آقایانی که ساختند، اگر آدم‌های مکتبی بودند، می‌گفتند: همین ساختمان را تبدیل به یک مسجد کنیم. در مسجد هم می‌شود خوابید، هم می‌شود جلسه گرفت، هم قرارداد بست. می‌شد این ساختمان یک مسجد باشد، وسط میدان آزادی! «لَنَتَّخِذَنَّ» ما اگر بناست بسازیم. «فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِم بُنْیَانًا» (کهف/21) گفتند یک ساختمان بر مزار اصحاب کهف بسازیم، ولی عده‌ای گفتند: نه! «لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا» اگر بناست آجری صرف شود، مسجد باشد. شما که یک گوشواره می‌خری، بگو اگر نمازت را درست خواندی، گوشواره می‌خرم. یعنی کارهایمان هدفمند باشد.  ادامه مطلب ...

امامت امری انتصابی نه انتخابی

 امامت امری انتصابی نه انتخابی
تاریخ پخش: 02/02/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در محضر مبارک برادران و خواهران آموزش و پرورش و امور تربیتی هستیم. ولی بیننده‌ها بحث را روز و غروب سیزدهم رجب می‌بینند. خود سیزده رجب یک درس به ما می‌دهد. یک فکری در دنیاست، یک فکر غلطی هم در ایران است، هم در بیرون ایران است. در کشورهای خارج هم هست. می‌گویند: سیزده نحس است. مثلاً می‌نویسند: 1+12 حالا این هم از خرافات است. که اگر اینجا نوشتیم، 1+12 این نحس نیست، اما اگر 13 گفتیم، این یک دندانه نحس است. یک سانت است، ولی یک الف پنج سانتی نحس نیست. مبنایش چیست؟ چه کسی گفته است که سیزده نحس است؟ حضرت علی(علیه‌السلام)‌سیزده رجب به دنیا آمد. از دروغ‌های شاخدار این است که می‌گویند: سیزده نحس است. آخر بعضی از دروغ‌ها شاخدار است. صلواتی بفرستید.
1- تولد حضرت علی(ع) در خانه کعبه
یک شعری است، من سال‌های قبل هم خوانده‌ام. برای بعضی‌ها که تازه بحث را می‌بینند، یکی از آقایان شعرای والامقام راجع به کعبه شعر گفته است. شعر مفصل است. من یکی دو سطرش را همینطور ناقص حفظ هستم. می‌گوید: ای کعبه! این خانه‌ی تو، یعنی خانه‌ی کعبه، طراحش خدا بوده است، معمارش حضرت آدم بوده است، پایه‌هایش را حضرت ابراهیم بالا برده است، کارگرش حضرت اسماعیل بوده است، همه‌ی این انبیای اولی الامر و اولی العزم و همه دست به دست کرده‌اند، همه به خاطر اینکه خدا یک مهمان دارد. مهمانش کیست؟ تولد حضرت علی(علیه‌السلام) سیزدهم رجب در کعبه! شعرش این است:
این خانه را باید خدا در اصل معماری کند *** آدم بنایش برنهد جبریل هم یاری کند
آید اولی العزمی دگر یک چند حجاری کند *** آن را اولی الامری دگر منقوش و گچکاری کند
اینسان خدا از خانه اش چندی نگهداری کند *** تا ساعتی از دوستی یک مهمانداری کند
یک بار دیگر بخوانم... (خواندن شعر)  ادامه مطلب ...

توجه اسلام به محیط زیست 19/01/95

توجه اسلام به محیط زیست
تاریخ پخش: 19/01/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحثی راجع به محیط زیست دارم. منتها محیط زیست به دو معناست، یک محیط زیستی که در دنیا وایران رسم است و می‌گوییم، حفاظت از آب و خاک و جنگل و رودخانه و فضا و جو و... این یک محیط زیست این است که جامعه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم، جامعه‌ی غیبت و تهمت و بدبینی و سوء‌ظن نباشد و این هم محیط زیست است.
یک کسی با سیگارش محیط زیست را خراب می‌کند، یک کسی هم با غیبتش محیط زیست را خراب می‌کند. این بحث گرچه حالا یک روز را گذاشته‌اند و مثلاً روز سیزده به در را روز طبیعت می‌گویند، ولی واقعیتش این است که این‌ها روزی نیست. مثل این که می‌گوییم: شبی با قرآن! مثل این است که بگوییم: شبی با اکسیژن! اکسیژن که شبی نیست. دائما با اکسیژن. دائماً با طبیعت، دائماً با خدا، دائماً با اخلاق، دائماً با مردم!
1- دستورات دین درباره‌ی مسکن و شهرسازی
حالا مطالبی را که یادداشت کرده‌ام می‌خواهم بگویم که اسلام خیلی دستور برای محیط زیست دارد. من یک وقتی فکر کردم و یک مقداری هم اقدام کردم، منتها دیگر بدن نمی‌آید که هر چه را که می‌خواهم انجام بدهم. گفتم: یک شهرداری در اسلام بنویسم! اسلام و جوی آب! اسلام و خیابان و کوچه! اسلام و نظافت! اسلام و ناودان! اسلام و قبرستان! اسلام و فضای سبز! اسلام و کشتارگاه! اسلام و سدّمعبر! اسلام و نرج اجناس! اصلاً‌ یک چیزی به نام شهرداری در اسلام درست کنم. نگاه کردم و دیدم که صدها آیه و حدیث در این زمینه هست. یعنی ما بعد از سی و هفت سال، شرقی نیستیم، غربی هم نیستیم، اما قرآنی هم نیستیم. نه شرقی، نه غربی، و نه مسلمان درست و حسابی!  ادامه مطلب ...

ارزش دانش و آداب دانش اندوزی(1)

توقعات بجا و نابجا(1)
ارزش دانش و آداب دانش اندوزی(1)
تاریخ پخش: 20/12/94
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث‌ها در آخر سال 94 بناست پخش شود. برای اهمیت تعلیم و تعلم، گرچه باید اول مهر بگوییم، ولی اول مهر هم گفته‌ایم، حالا هم می‌گویم. پنجاه نکته نوشته‌ام، که این‌ها را بگویم. تقاضایم این است که اگر مربی تربیتی، طلبه، معلم، استاد دانشگاه،‌ پای جلسه هستند. این‌هایی که به یک نحوی یا استاد و یا شاگرد هستند، حوزه‌های علمیه! این‌ها را باید بنر کنند. نه اینکه چون حرف من است. چون حرف خداست. و چون از روایات انتخاب شده است. آدم تذکر داشته باشد. درس را همه می‌خوانیم. الان دنیا در حال درس خواندن هستند. منتها مشکلات حل نمی‌شود، مشخص است که در این درس‌ها یک گیر و گوری است. به آن گیر و گورها امروز یک نگاهی کنیم.
1- معلّمی، کار خدا و پیامبران
در اهمیت درس اول اینکه کار خداست. گرچه امام فرمود:‌ معلمی شغل انبیاء ‌است. ولی کار خدا هم هست. چون « الرَّحْمَـٰنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ» (رحمان/1و2) کار پیغمبر هم هست. «وَیُعَلِّمُهُمُ» کار جبرئیل هم هست. «عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى» (نجم/5) معلمی کار باارزشی است.
وقتی مردم گفتند: طالوت به درد رهبری نمی‌خورد. چون مردم از پیغمبرشان یک فرمانده نظامی خواستند، که به رهبری او بجنگند. پیغمبر گفت: «إِنَّ اللَّـهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا» (بقره/247)‌ خداوند گفته است طالوت! گفتند:‌این جیبش خالی است. گفت: لازم نیست که پول داشته باشد. «وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ» یعنی ارزش این که طالوت به درد رهبری می‌خورد، سوادش است. تمام درجات به علم بستگی دارد. مجتهد ما باید اعلم باشد. یعنی باسوادترین باشد. قاضی باید مجتهد باشد. این ارزش علم است. تنها آیه‌ای که می‌گوید: برپا! راجع به عالم است. ما نشسته‌ایم، فقط یک جا دستور می‌دهد: ‌برپا! «انشُزُوا» (مجادله/11) یعنی برپا!  چه کسی آمده است؟‌ «یَرْفَعِ اللَّـهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ» (مجادله/11) «آمَنُوا» مؤمن اگر وارد شد، «أُوتُوا الْعِلْمَ» دانشمند اگر وارد شد، «انشُزُوا» یعنی برپا! خدا دستور داده است، ‌عالم که وارد شد، برخیزید!
خداوند با همه‌ی مردم حرف زده است، «یَا أَیُّهَا النَّاسُ» در قرآن زیاد است. اما بعضی جاها می‌گوید: «لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» این تکه را برای باسوادها گفته است. یعنی ارزش علم است.
خداوند ما را که خلق کرد، درباره‌ی خلق ما به خودش «کَرِیم» گفته است. «مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ» (انفطار/6) اما درباره‌ی علم که سخن می‌گوید، می‌فرماید: «اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ» (علق/3) یعنی وجود انسان را با کرم خودش خلق کرد و آموزش انسان را با اکرمیت خودش خلق کرد. وجود ما با صفت کریم آفریده شد، ولی آموزش ما «اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ»
2- علم آموزی، بدون قید مکان و زمان و ایمان
«العُلَماءَ وَرَثَةُ الأنبِیاءِ» (بحارالانوار،ج1،ص164) شعار خوبی است. علم زمان ندارد. «ز گهواره تا گور دانش بجوی» علم مکان ندارد. «و لو بالثریا، و لو بالصین» نه زمان دارد، نه مکان دارد. شرط ندارد. علم پیدا کنید، ‌حتی از آدم بی‌دین! در جبهه‌هایی که مسلمانان اسیر می‌گرفتند،‌ پیغمبر فرمود: هر اسیری که ده مسلمان را باسواد کند،‌ آزادش می‌کنیم. یعنی حتی آموزش از آدم کافری که با جنگ من آمده است.
حالا یک مشت روایت است که این‌ها را از کتب مخلتف می‌خوانم. جلد اول و دوم بحار الانوار درباره‌ی علم است. من یک تورقی کردم، و کلماتی را از آن استخراج کردم.
مونسی در وحشت! اینکه گفتم بنر شود، اینها است. علم مونسی است در وحشت، رفیقی است در غربت، هم سخنی است در خلوت، حربه‌ای است برای دشمن، زینتی است برای دوست،‌ حیاتی است برای دل، نوری است برای چشم، درجه‌ای است برای قیامت، وسیله‌ای است برای عبادت و عمل! خیلی از گناهان ما به خاطر جهل است. «عَصَیتُکَ بجَهْلی» در مناجات آمده است. این کار را کردم،‌ نمی‌دانستم. الان هم در جامعه‌ی ما خیلی از گناهان به خاطر جهل اتفاق می‌افتد.
تحصیل علم در هر حال واجب است. «فریضه فی کل حال» (روضة الواعظین،ص10) آموزش علم حسنه است، یادگرفتنش عبادت است، مذاکره و گفتگو و مباحثه‌اش تسبیح است. عملش جهاد است. آموزش علم به دیگران صدقه است. کسی که آماده تحصیل می‌شود، ثوابش به اندازه کسی است که آماده جبهه می‌شود.
تا اینجا مربوط به کل علم بود. حالا علم طلبگی را بگویم. یکی دو نکته بگویم. علمی را که انسان به واسطه‌ی آن بتواند باطلی را رد کند و گمراهی را هدایت کند، پاداش چهل سال عبادت را دارد. ارزش علم طلبگی است.  ادامه مطلب ...

ویژگی‌های انقلاب اسلامی ایران تاریخ پخش: 15/11/94

درسهایی از قرآن با موضوع جایگاه رسول خدا در قرآن کریم 19/9/94
ویژگی‌های انقلاب اسلامی ایران
تاریخ پخش: 15/11/94
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بیننده‌های عزیز بحث را زمانی پای تلویزیون می‌بینند که پانزده بهمن است، در دهه‌ی فجر هستیم. من هم دیروز فکر کردم که چه بگویم؟ چون سی و چهار و پنج سال است که به مناسبت دهه‌ی فجر یک صحبت‌هایی کرده‌ایم. به ذهنم آمد، ویژگی‌های انقلاب‌های ما با همه‌ی انقلاب‌های دنیا چیست؟ یک بحث فشرده قرآنی و بدون تعصب! ما قبول داریم که در نظام ما ضعف‌ها و عیب‌ها و نقص‌ها و آسیب‌های اجتماعی و یک عیب‌هایی هم داریم ولی باید کنار هم بگذاریم و بسنجیم.
ویژگی‌های انقلاب ما! بسم الله الرحمن الرحیم. امتیازات انقلاب ایران بر همه‌ی انقلاب‌ها!‌
1- انقلاب اسلامی با رهبریت مرجع تقلید و هدف الهی
1- رهبر مرجع تقلید است. این مهم است. مرجع تقلید چه کسی است؟ می‌گوییم باید سعی کنیم اعلم باشد. یا اگر یقین نداریم که بگوییم والله و بالله اعلم است، جزء کسانی باشد که در ردیف اعلم‌ها باشد. یعنی باسوادترین باشد. هر کسی هم مرجع تقلید نمی‌شود. مرجع تقلید چند شرط دارد. باسوادترین، باتقواترین، بی‌هوس‌ترین، خوش‌سابقه‌ترین، ترین، ترین، ترین... رهبری‌اش اینطور نیست که یک حزبی، یک قبیله‌ای، یک نژادی و یک کودتایی باشد. رهبرش مرجعی است که فقیه، عادل و بی‌هوس است. این امتیاز اول است.
2- هدف فقط خداست. خیلی هدف به کارها ارزش می‌دهد. چاقوکش و جراح هر دو شکم پاره می‌کنند. هم چاقوکش شکم پاره می‌کند و هم جراح، ولی هدف‌هایشان فرق می‌کند. چاقوکش می‌خواهد بکشد و جراح می‌خواهد عمل جراحی انجام دهد. نقل شد که یکی از همسایه‌های حضرت امام روضه داشت، می‌آمد از کوچه که برود، می‌دید که این خانه روضه است، ولی رد می‌شد و به خانه‌ی خودش می‌رفت. یک نفر به ایشان گفت آقا این همسایه‌ی شما است، روضه می‌خواند، وقتی هم شما رد می‌شوید، توقعش این است که شما یک سری به روضه‌اش بزنید. گفت: نمی‌روم به خاطر همین توقعش است. می‌خواهم برای خدا بروم. نه به خاطر اینکه این دم در خانه ایستاده است و نگاه می‌کند. چون دم در خانه ایستاده است و نگاه می‌کند، من به خاطر نگاه او نمی‌خوام در رودربایستی گیر کنم. می‌خواهم برای خدا بروم. این خیلی مهم است.
یک قصه بگویم. حضرت امیر(علیه‌السلام) مهمان بود. آمد منزل و یک چیزی خورد و رفت. فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) به او گفت: شما امشب مهمان هستید، چرا غذا می‌خورید؟ گفت: گرسنه هستم. نگرانم که به خاطر سور به مهمانی بروم. برای شام بروم. برای شام نمی‌خواهم بروم. می‌آیم یک چیزی می‌خورم که اگر می‌روم، چون یک مؤمن من را دعوت کرده است، به خاطر دعوت مؤمن می‌روم. نه به خاطر شام. آخر به کسی گفتند: ‌برویم روضه، گفتم: من شام خورده‌ام. این پیداست به خاطر شام روضه می‌رود. هدف فقط خدا باشد.
2- کار برای خدا با واسطه‌های الهی
البته حالا وقتی هم که می‌گوییم: فقط خدا! واسطه‌های خدایی هم اشکالی ندارد. آخر ما یک مشکلی با وهابی‌ها داریم. وهابی‌هایی که آن عالم بزرگوار را کشتند. بد نیست که پوکی وهابیت را در یک دقیقه بگویم. وهابی‌ها می‌گویند: جز خدا به سراغ هر کس بروی شرک است. فقط خدا! وقتی می‌گوییم: فقط خدا یعنی چه؟ ‌یعنی اگر شما بگویی: یا محمد! شرک است. باید بگویی: یاالله! بگویی: یا علی! شرک است. فقط باید بگویی: یاالله! فقط بگو: یاالله! بگویی: یا محمد! یا علی! یا فاطمه! یا حسن!‌ یا حسین!‌ یا مهدی! همه شرک است. این حرف وهابی‌ها است. حالا ببینید چقدر پوک است. قرآن در نماز می‌گوید: فقط کمک از تو! آیه‌اش چیست؟ می‌گوید: «وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» (فاتحه/5) «إِیَّاکَ» یعنی فقط! می‌گوییم: آهای وهابی، تو که می‌گویی: فقط خدا! در نماز هم می‌گوییم: فقط از خدا کمک می‌خواهیم. «وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» پس چرا خدایی که می‌گوید: فقط از تو، فقط از تو، فقط از تو، بعد می‌گوید: «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ» (بقره/153) یعنی از صبر و نماز هم کمک بگیرید. مگر نمی‌گویید: فقط خدا! در قرآن هم می‌گوید: فقط از خدا! «وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» یعنی فقط از خدا کمک می‌خواهیم. پس چرا در آیه‌ی دیگر می‌گوید: از صبر و صلاة هم استعانت بجویید؟ پس مانعی ندارد که ما هم توحید را قبول داریم. فقط خدا را قبول داریم. هم واسطه‌های الهی را قبول داریم. نه بت! بت جماد است مجسمه است. واسطه‌هایی که خدا اجازه داده است.
یک چیز دیگر هم برای «فقط خدا» بگویم. در قرآن می‌فرماید: این پرنده را فقط خدا حفظ کرده است. «مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا اللَّـهُ» (نحل/79) یا «مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَـٰنُ» (ملک/19) آیه‌ی دیگر است. «إِلَّا اللَّـهُ» یعنی فقط خدا! فقط خدا این پرنده را در هوا نگه داشته است. فقط رحمان این پرنده را نگه داشته است. پس چرا در آیه‌ی دیگر می‌فرماید: «یَطِیرُ» این پرنده‌ای که در هوا ایستاده است. «یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ» (انعام/38) با بال‌هایش ایستاده است. بال دارد که ایستاده است. یعنی درست است که قرآن می‌گوید: فقط خدا! فقط خدا! اما در جای دیگر می‌گوید: اما همین خدا کاری را هم که انجام می‌دهد، توسط دو بال انجام می‌دهد. مانعی ندارد که ما بگوییم: فقط خدا! اما متوسل به اولیای خدا هم بشویم. ما می‌گوییم: فقط خدا پرنده را نگه داشته است، اما مانعی ندارد که این خدایی که پرنده را نگه داشته است، توسط دو تا بال نگه‌دارد. در نماز می‌گوییم: فقط از خدا کمک بخواهیم. اما همین قرآنی که می‌گوید: فقط از خدا کمک بخواهید، می‌گوید: از صبر و صلاة هم کمک بخواهید. این پوکی حرف وهابیت است. آن وقت سر این موضوع سر می‌برند. اعدام می‌کنند.  ادامه مطلب ...