ارزش انسان، برتر از جهان
تاریخ پخش: 10/10/94
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
دنیا یک بازار است. در بازار چهار عنصر وجود دارد. فروشنده، خریدار، جنس و مبلغ! این انسان است که باید در انتخاب جنس و مشتری و قیمت عاقل باشد و کیس باشد و بداند که چه چیزی داد و چه چیزی گرفت. هر کسی هر سنی دارد، آن مقدار از عمرش را داده است. مثلاً هفتاد سال عمر دادهام، خوب چه چیزی گرفتهام. در قرآن تعبیرات زیادی وجود دارد.
1- نشانههای زیان و خسران در زندگی انسان
عربیهایی که میخوانم قرآن است. مثلاً یک جایی میفرماید: «فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ» (بقره/16) تجارتشان ربح نداشت. یعنی سود نداشت. این حداقلش است که میگوید: سود نبردند. یک جا میفرماید که نه! «قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِینَ» (زمر/15) سود که نبردند، خسارت کردند. یک جا میفرماید که نه! بالاتر از خسارت است. «ذَٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ» (حج/11) خیلی خسارت آشکار است. یک جای دیگر میفرماید که نه! غرق در خسارت است. «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ» (عصر/2) یعنی غرق در خسارت است. یک جا بالاتر را میگوید. «هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ» (کهف/103) اصلاً اخسر است، مثل اینکه میگویند: فلانی اعلم است، یعنی سوادش بیشتر است، یعنی هیچ کس مثل ایشان خسارت نکرد. باید مواظب باشیم، در این کارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، چه چیزی میدهیم و چه چیزی میگیریم. انتخاب مشتری خیلی مهم است. که آدم چه جنسی تهیه کند، چه وقتی بفروشد، به چه نرخی بفروشد... اینها دقت میخواهد. خیلیها هستند مثلاً تمام عمرش را صرف میکند که مشهور بشود.
یک جوان نزد من آمده بود. میگفت: آرزوی من این است که در دنیا مثلاً به فوتبالیست درجهی یک معروف بشوم. گفتم: برو بازیات را بکن، مسابقه هم شرکت کن، حالا این آرزو برای تو کم است. گفتم: آخر به چه چیزی میرسی؟ گفت: همهی دنیا و همهی ایران من را میشناسند. گفتم: تازه میشوی کوه هیمالیا! کوه هیمالیا را همهی دنیا میشناسند. الان کوه هیمالیا مشهور است. مثلاً میخواهی هیمالیا بشوی؟ این آرزو چیست؟ آخرش میخواهی چه شوی؟ اگر انسان نیتش پول باشد، سی سال سر کار است، بیست سال هم بازنشسته است، سی سال و بیست سال، پنجاه سال، پنجاه تا دوازده ماه میشود، ششصد ماه، ششصد تا یک میلیون هم اگر کنار بگذارد، میشود ششصد میلیون! حالا ششصد میلیون مثلاً پول یک خانهی متوسط تهران، یک خانهی خوب در شهرهای کوچک است. چه چیزی دادم؟ پنجاه سال عمر! چه گرفتم؟ ششصد میلیون! اینجا باید با ماژیک به پیشانی آقا بنویسند: «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ» شصت سال دادی، یک خانه گرفتی! یعنی انسان رفت... در دنیا ضعیف که بودیم، خانهی ما خشتی است. وضعمان بهتر شد، آجری میشود. بهتر شد، سنگی میشود. یعنی کل ما که حرکت میکنیم، خود بنده هم همینطور هستم. اول خانهام خشتی بود، بعد آجری شد، بعد سنگی شد. یعنی حرکت از خشت به سمت سنگ است. مواظب باشیم که یک وقت نکند در این کارهای اقتصادی خودمان را ببازیم. چون گاهی وقتها آدم یک گونی اسکناس را آتش میزند، که دستهایش را گرم کند. به این زرنگی نمیگویند. به این خل میگویند. تو گونی اسکناس را آتش زدی برای اینکه یک سیب زمینی بپزی؟ باختی! چقدر ما میتوانیم به خدا نزدیک بشویم، و چه کارهایی که میتوانیم بکنیم، ولی حرامش میکنیم.
یک وقت، در جلسهی قبل گفتم، یک کسی آشپزخانهاش را سوراخ میکرد، امام فرمود: چه میکنی؟ گفت: سوراخ میکنم که دودها بیرون برود، گفت: بگو سوراخ میکنم که نور به داخل بیاید. تو که آشپزخانه را سوراخ میکنی، چرا به این نیت؟ مگر آب به صورتت نمیریزی؟
2- نقش نیّت، در بالابردن ارزش انسان
همهی مردم کرهی زمین صورتشان را میشویند. منتها مؤمن وقتی آب به صورتش میریزد، قصد وضو میکند. تو که آب به صورتت میریزی، خوب قصد وضو کن. صدقه که میدهی! چرا برای سلامتی خودت؟ برای سلامتی همهی مردم بده! لازم نیست یک ریال دو ریال بشود. همان یک ریال را نیت همه کن. شما در نیت که محدود نیستی. نیت که توسعه پیدا کرده است. «وَفِّر» در دعای مکارم الاخلاق امام سجاد(علیهالسلام) میگوید که خدایا نیتم را بینهایت کن. «رَفِّر نِیَّتی» وفور یعنی زیاد. حتی اگر کسی نماز شب میخواند، مثلاً میخواهد به فرض کنید سید حسن نصرالله دعا کند. خوب سید حسن نصرالله یک نفر است. «اللهم اغفر لسید حسن نصرالله» خوب یک نفر است، بگو «لسید حسن نصرالله و من احبّه» تا گفتی: «و من احبّه» صدمیلیون نفر اضافه شد. در نماز حق نداری شما بگویی: «سمع الله لحمدی» خدا حمد من را میشنود. بگو: «سمع الله لمن حمده»، یعنی میلیاردی. یعنی انسان میتواند در یک کلمه کارش را میلیاردی کند.
ادامه مطلب ...