قرآن کریم، مایه شفا و سلامت روح
تاریخ پخش: 11/10/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
یک
آیهای در قرآن داریم، من میخواهم این آیه را تا آنجا که عقلم رسیده باز
کنم. آیه این است که «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاء»
(اسراء/82) میگوید: قرآن شفاست. یعنی چه که قرآن شفاست؟ یک بحثی راجع به
این داشته باشیم.
1- آمادگی پذیرش، شرط دریافت شفای قرآن
قرآن شفاست.
آیه این است که «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاء
لِلْمُؤْمِنین» است. اگر کسی ایمان داشته باشد، شفاست. مثل اینکه میگوییم
هرکس استکان بیاورد، چای میدهیم. شیر و شربتش میدهیم. ولی به شرطی که
استکانش را از این طرف بگیرد. اگر کسی استکانش را از این سمت گرفت... آب
دریا فرو میرود منتهی به شرطی که مثل توپ دربسته نباشد. اگر یک توپ
دربستهای را در دریا بیاندازند، با اینکه دریا اینقدر آب دارد یک قطره آب
در توپ فرو نمیرود. گیر در دریا نیست، این در را روی خودش بسته است. اگر
در باز بود آب نفوذ میکند. افرادی هستند «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ» (بقره/18)
«یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فی آذانِهِم» (بقره/19) پیغمبر میگوید: بعضی
چنین میکردند. خوب اگر توپ درش را بست، خوب آب نمیرود. اگر لیوان را
درست بگیری آب میکنند. «وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَسارا»
(اسراء/82)
روایت هم داریم که «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ
الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآن»
(کافی/ج2/ص599) اگر فتنهها به شما رو کرد، اگر گیج شدید که نمیدانید چه
کنید، قرآن شما را هدایت میکند که چه باید بکنید. حالا یک کلیاتی من در
این زمینه خدمت شما بگویم. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
2- نام برخی بیماری های روحی در قرآن
در
قرآن آیاتی داریم میگوید: «فی قُلُوبِهِمْ مَرَض» (مائده/52) در مقابل
شفا، بیماری است. آنوقت مرض را خود قرآن معنا کرده است. مثلاً گفته: شناخت
امراض روحی! یکی این است میگوید: «فی قُلُوبِهِمْ مَرَض» اینها روحشان
بیمار است. میگوییم: چه کرده؟ میگوید: 1- «یُسارِعُون فیهِم» خیلی خودش
را در دل آمریکا میاندازد. در دل یهود میاندازد. در دل مسیحیت میاندازد.
یعنی دلش، عقربکش، روی ماهوارهاش گره خورده است. میگوید: کسی که راه حق
را رها میکند به سمت باطل میرود، این بیمار است. «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ
یُسارِعُونَ فیهِم»
جای دیگر میگوید: «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»
میگوییم: چه مشکلی دارد؟ میگوید: «نَخْشى أَنْ تُصیبَنا دائِرَة»
(مائده/52) یعنی میترسیم به ما سختی برسد. آدمهای ترسو!
جای دیگر که
میگوید: «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» میگوید: «فَیَطْمَعَ الَّذی فی
قَلْبِهِ مَرَض» (احزاب/32) هوسباز و عیاش! به خانمها میگوید: طوری حجاب
نداشته باشید که آدمهای عیاش و چشمهای کذایی دنبال شما راه بیافتند. به
آنها هم گفته: «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ».
یکجا میگوید: «أَمْ حَسِبَ
الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُم»
(محمد/29) کینه! کینهدار! «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» میگوید: «مَاذَا
أَرَادَ اللَّـهُ بِهَـذَا مَثَلًا» (مدثر/33) بهانهگیر! اینها
نمونههایی است که در قرآن بعد از «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» آورده است.
یکجا میگوید: «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» میگوییم: چرا؟ میگوید: ترسو است.
یکجا میگوید: کینه دارد. حالا یک کسی ظلمی کرده است، او را ببخش!
میگوید: نه من از او نمیگذرم! کینهای است. «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» چه
کرده؟ خودش را میخواهد به شرق و غرب وصل کند و حاضر نیست روی پای خودش
بایستد. یک مثلی که میزنند میگوید: خدا چرا این مثل را زد؟ چرا یک مثل
دیگر نزد!؟ اینها نمونههای بیماریهای قلبی است که کنار«فی قُلُوبِهِمْ
مَرَضٌ» بود.
3- غفلت از خدا، عامل ارتکاب گناه
ادامه مطلب