ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران
تاریخ پخش: 15/11/94
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بینندههای عزیز بحث را زمانی پای تلویزیون میبینند که پانزده بهمن است، در دههی فجر هستیم. من هم دیروز فکر کردم که چه بگویم؟ چون سی و چهار و پنج سال است که به مناسبت دههی فجر یک صحبتهایی کردهایم. به ذهنم آمد، ویژگیهای انقلابهای ما با همهی انقلابهای دنیا چیست؟ یک بحث فشرده قرآنی و بدون تعصب! ما قبول داریم که در نظام ما ضعفها و عیبها و نقصها و آسیبهای اجتماعی و یک عیبهایی هم داریم ولی باید کنار هم بگذاریم و بسنجیم.
ویژگیهای انقلاب ما! بسم الله الرحمن الرحیم. امتیازات انقلاب ایران بر همهی انقلابها!
1- انقلاب اسلامی با رهبریت مرجع تقلید و هدف الهی
1- رهبر مرجع تقلید است. این مهم است. مرجع تقلید چه کسی است؟ میگوییم باید سعی کنیم اعلم باشد. یا اگر یقین نداریم که بگوییم والله و بالله اعلم است، جزء کسانی باشد که در ردیف اعلمها باشد. یعنی باسوادترین باشد. هر کسی هم مرجع تقلید نمیشود. مرجع تقلید چند شرط دارد. باسوادترین، باتقواترین، بیهوسترین، خوشسابقهترین، ترین، ترین، ترین... رهبریاش اینطور نیست که یک حزبی، یک قبیلهای، یک نژادی و یک کودتایی باشد. رهبرش مرجعی است که فقیه، عادل و بیهوس است. این امتیاز اول است.
2- هدف فقط خداست. خیلی هدف به کارها ارزش میدهد. چاقوکش و جراح هر دو شکم پاره میکنند. هم چاقوکش شکم پاره میکند و هم جراح، ولی هدفهایشان فرق میکند. چاقوکش میخواهد بکشد و جراح میخواهد عمل جراحی انجام دهد. نقل شد که یکی از همسایههای حضرت امام روضه داشت، میآمد از کوچه که برود، میدید که این خانه روضه است، ولی رد میشد و به خانهی خودش میرفت. یک نفر به ایشان گفت آقا این همسایهی شما است، روضه میخواند، وقتی هم شما رد میشوید، توقعش این است که شما یک سری به روضهاش بزنید. گفت: نمیروم به خاطر همین توقعش است. میخواهم برای خدا بروم. نه به خاطر اینکه این دم در خانه ایستاده است و نگاه میکند. چون دم در خانه ایستاده است و نگاه میکند، من به خاطر نگاه او نمیخوام در رودربایستی گیر کنم. میخواهم برای خدا بروم. این خیلی مهم است.
یک قصه بگویم. حضرت امیر(علیهالسلام) مهمان بود. آمد منزل و یک چیزی خورد و رفت. فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) به او گفت: شما امشب مهمان هستید، چرا غذا میخورید؟ گفت: گرسنه هستم. نگرانم که به خاطر سور به مهمانی بروم. برای شام بروم. برای شام نمیخواهم بروم. میآیم یک چیزی میخورم که اگر میروم، چون یک مؤمن من را دعوت کرده است، به خاطر دعوت مؤمن میروم. نه به خاطر شام. آخر به کسی گفتند: برویم روضه، گفتم: من شام خوردهام. این پیداست به خاطر شام روضه میرود. هدف فقط خدا باشد.
2- کار برای خدا با واسطههای الهی
البته حالا وقتی هم که میگوییم: فقط خدا! واسطههای خدایی هم اشکالی ندارد. آخر ما یک مشکلی با وهابیها داریم. وهابیهایی که آن عالم بزرگوار را کشتند. بد نیست که پوکی وهابیت را در یک دقیقه بگویم. وهابیها میگویند: جز خدا به سراغ هر کس بروی شرک است. فقط خدا! وقتی میگوییم: فقط خدا یعنی چه؟ یعنی اگر شما بگویی: یا محمد! شرک است. باید بگویی: یاالله! بگویی: یا علی! شرک است. فقط باید بگویی: یاالله! فقط بگو: یاالله! بگویی: یا محمد! یا علی! یا فاطمه! یا حسن! یا حسین! یا مهدی! همه شرک است. این حرف وهابیها است. حالا ببینید چقدر پوک است. قرآن در نماز میگوید: فقط کمک از تو! آیهاش چیست؟ میگوید: «وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» (فاتحه/5) «إِیَّاکَ» یعنی فقط! میگوییم: آهای وهابی، تو که میگویی: فقط خدا! در نماز هم میگوییم: فقط از خدا کمک میخواهیم. «وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» پس چرا خدایی که میگوید: فقط از تو، فقط از تو، فقط از تو، بعد میگوید: «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ» (بقره/153) یعنی از صبر و نماز هم کمک بگیرید. مگر نمیگویید: فقط خدا! در قرآن هم میگوید: فقط از خدا! «وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» یعنی فقط از خدا کمک میخواهیم. پس چرا در آیهی دیگر میگوید: از صبر و صلاة هم استعانت بجویید؟ پس مانعی ندارد که ما هم توحید را قبول داریم. فقط خدا را قبول داریم. هم واسطههای الهی را قبول داریم. نه بت! بت جماد است مجسمه است. واسطههایی که خدا اجازه داده است.
یک چیز دیگر هم برای «فقط خدا» بگویم. در قرآن میفرماید: این پرنده را فقط خدا حفظ کرده است. «مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا اللَّـهُ» (نحل/79) یا «مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَـٰنُ» (ملک/19) آیهی دیگر است. «إِلَّا اللَّـهُ» یعنی فقط خدا! فقط خدا این پرنده را در هوا نگه داشته است. فقط رحمان این پرنده را نگه داشته است. پس چرا در آیهی دیگر میفرماید: «یَطِیرُ» این پرندهای که در هوا ایستاده است. «یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ» (انعام/38) با بالهایش ایستاده است. بال دارد که ایستاده است. یعنی درست است که قرآن میگوید: فقط خدا! فقط خدا! اما در جای دیگر میگوید: اما همین خدا کاری را هم که انجام میدهد، توسط دو بال انجام میدهد. مانعی ندارد که ما بگوییم: فقط خدا! اما متوسل به اولیای خدا هم بشویم. ما میگوییم: فقط خدا پرنده را نگه داشته است، اما مانعی ندارد که این خدایی که پرنده را نگه داشته است، توسط دو تا بال نگهدارد. در نماز میگوییم: فقط از خدا کمک بخواهیم. اما همین قرآنی که میگوید: فقط از خدا کمک بخواهید، میگوید: از صبر و صلاة هم کمک بخواهید. این پوکی حرف وهابیت است. آن وقت سر این موضوع سر میبرند. اعدام میکنند.
هدف فقط خدا! اما فقط خدا معنایش این نیست که تدبیر نداشته باشیم، قانون نداشته باشیم، ارتش نداشته باشیم، سپاه نداشته باشیم، برنامه نداشته باشیم. معنای فقط خدا این نیست که چشمت را روی هم بگذاری و بگویی: فقط خدا! به ما گفتهاند: مریض شدی باید به دکتر بروی. واسطههایی که وجود دارد، اما فقط خدا! این امتیاز دوم.
3- تحول بزرگ فکری و فرهنگی در بین نسل جوان انقلاب
3- امتیاز سوم. در مردم یک تحولی پیدا شد. یعنی جوانهایی که دوچرخهشان را به هم نمیدادند، یعنی دوچرخهاش را به داداش خود نمیداد، توپش را به داداش خود نمیداد، اما جبهه رفت که جان بدهد. یک جوانی بود که دوچرخهاش را به داداش خود نمیداد، حالا جبهه آمده است که جان بدهد؟ چطور شد که اینطوری شدند؟ قرآن میگوید: من تحول ایجاد کردهام. آیهاش این است. «فَمَن یُرِدِ اللَّـهُ أَن یَهْدِیَهُ» یعنی خدا کسی را که میخواهد هدایتش کند، «یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ» (انعام/125) خدا یک کسی را که میخواهد هدایتش کند، روحش را باز میکند. قبلاً در یک دوچرخه قفل بود، بعد حالا جانش را هم میدهد. انسان این قابلیت را دارد. مردم یک طوری شدند. در جبهه خیلی از شما رفته بودید، نگاه میکردید که این چه روحیهای دارد. من یک وقف جبهه رفتم، دیدم که رزمندهها امشب شب عملیاتشان است. یک دور بازی کردند. نگاه به ساعتش کرد و گفت: ما یک بیست دقیقه دیگر وقت داریم تا حرکت به جبهه و خط اول. تا خط اول بیست دقیقه وقت داریم. یک دور دیگر بازی کنیم. من نگاه کردم که این جوان است. این بیست دقیقه دیگر میرود خط اول، ممکن است شهید بشود. اما بیست دقیقه به شهادتش میگوید: بیایید توپ بازی کنیم. چطوری آدم عوض میشود؟ خدا یک نظری کرد و وضع مردم اینطور شد. سعهی صدر مردم بالا رفت. روح بزرگ مردم.
تغییر روحیهها و روحیهی مردم. چطور مردم عوض شدند. من این مثال را بارها گفتهام. شما به من علاقه دارید و من هم به شما ارادت دارم. اما اگر یک استکان آب به من بپاشید و من یک تیغ به لباس شما بکشم، علاقه قطع میشود. میگویید: این شیخ، خیلی شیخ بی ادبی است. تیغ برداشت و لباس ما را پاره کرد. من میگویم: عجب آدمهای عجیبی هستند، من رفتم برایشان سخنرانی کنم، آب به من پاشیدند. یک جزئی بیمحبتی به هم ببینیم از هم جدا میشویم. چطور انقلاب آمد، صدها هزار جوان را شهید و جانباز و اسیر کرد، و مردم نسبت به امام بیعلاقه نشدند؟ آخر زن و شوهر، پدر و پسر، دو تا برادر، دو تا خواهر، یک بیمحبتی ببینند، قهر میکنند. چطور انقلاب این همه جوان را گرفت و مردم از امام دست برنداشتند؟ میشود گفت که خدا عوض کرد. این هم سومین مورد.
4- آثار و برکات و خدکات انقلاب برای کشور
4- تشکیل نهادهای انقلابی. الان این سپاهی که امام درست کرده است، یعنی خدا به دست امام درست کرد. که از موشکهایش اسراییل وحشت میکند. الحمدلله! این سپاهی که بنیصدر میگفت: بچههای بیسواد!!! الان ببینند که این بچههای بیسواد ما بالاترین درجات علمی را طی کردهاند. نهادهای انقلابی، جهاد کشاورزی، همین نهضت سوادآموزی که حدود سی سال من رئیسش بودم. پنجاه درصد مردم ایران باسواد بودند. الان نود درصد باسواد هستند. نماز در آموزش و پرورش نبود. دهها هزار و چهل و پنجاه هزار نماز جماعت در آموزش و پرورش است. در جادهها مسجد نبود. هر کس میخواست نماز بخواند در رستورانهای کثیف یک جای تنگ کثیفی نماز میخواند. الان حدود هفتصد مسجد در جادهها وجود دارد. سال تحویل چند نفر مشهد میرفتند؟ الان میلیونی میروند. ما جوان بودیم، بیست سالمان بود که جمکران میرفتیم، بیست نفر میآمدند، الان صدهزار نفری جمکران میروند. اعتکاف نبود. جادههایمان جز بعضی از جادهها خرابه بود، الان در بسیاری از جاهای ایران حتی روستاها، جادههای خوبی وجود دارد. جاده، سد، آب، برق، گاز، تلفن، دانشگاه، دانشکده... تازه ما سه چیز هم داشتیم. یک: جنگ تحمیلی! دو: اقتصاد تحریمی! سه: تهاجم تبلیغی! با اینها بالا هم بودهایم. چطور بعد از سی سال...
یک کسی اسمش مخفی بود، ولی موهای سرش ریخته بود. رنگش هم زرد بود. گفتند: مخفی خان! بله! گفتند: چرا رنگت پریده است؟ گفت: برو دنبال کارت! من باید مرده باشم. باز هم خوب است زنده هستم، حالا موهای سرم ریخته است. گفتند: چرا باید مرده باشی؟ گفت: نمیبینی وقتی مردم با هم حرف میزنند، به هم نامه مینویسند، در نامه مینویسند: مخفی نماند. همه مینویسند، مخفی نماند. من ماندهام. منتها رنگم پریده است. روزی که جمهوری اسلامی شد، همه گفتند: جمهوری اسلامی نماند. باز خوب است جمهوری اسلامی مانده است. نه اینکه فقط مانده، بلکه ما در بسیاری از رشتههای علمی در دنیا ششم و هفتم هستیم. رشد علمی ما در دنیا درخشیده است. اسراییل قبول میکند. که ایران رشد علمیاش بالاست. یادتان رفت که دکترهای ما هندی و پاکستانی بودند؟ الان خبر دارید، که از خارج به ایران میآیند و عمل جراحی میکنند؟
من امروز یک کلاسی در دانشگاه تهران داشتم. حدود سیصد نفر دانشجو از سی کشور اینجا آمدهاند. حالا تازه شروع شده است. ما به لطف خدا، به لطف خدا...
حضور مردم آن هم از همهی اقشار، نه از یک گروه و حزب! همهی مردم وارد شدند. هیچ کس نمیگوید که این انقلاب برای مهندسهاست یا برای دکترهاست یا برای آخوندهاست یا برای قوای مسلح است یا برای بازار است. هیچ کس نمیگوید. یعنی انقلاب، با حضور مردم و آن هم از همهی اقشار. نه فقط کشاورزها، انقلاب ما انقلاب کشاورزی و کارگری و نمیدانم اداری و نظامی و کودتا نبود. این هم مورد چهارم.
5- مبارزه با استکبار شرق و غرب
5- سیاست نه شرقی و نه غربی! این هم روی کرهی زمین منحصر به فرد است و از امتیازات انقلاب اسلامی است. الان آمریکا در کشورها رئیس جمهور جابجا میکند. آمریکا در تمام ایران یک کدخدا نمیتواند جابجا کند. مثلاً بگویید که این نماینده مجلس را آمریکا در مجلس آورده است. آمریکا خیلی جاها رئیس جمهور را عوض میکند. نخست وزیر را عوض میکند، ولی در ایران هیچ کس را نمیتواند جابجا کند. اگر بفهمند که... این بیست و دوم بهمن آمریکا را میسوزاند. یعنی هر سال خبرنگارهایشان میآیند، عکسها را میبینند، میبینند که مردم دست برنداشتهاند. نه جنگ تحمیلی، نه اقتصاد تحریمی، نه تهاجم تبلیغی هیچ کاری نکرده است. اصلاً آمریکا یک شبکهای دارد، من دیدهام. فقط... یعنی سفری به آمریکا داشتم. البته آمریکا که به ما ویزا نمیدهد. منتها یک آخوند مسیحی را ایران دعوت کرده بود. آنها هم مقابله به مثل کردند و برای من ویزا گرفتند و من یک ماه رمضان به آنجا رفتم. مینشستم و این شبکه را میدیدم که این فقط برای کوبیدن آخوندها بود. به لطف خدا، به لطف خدا، به لطف خدا، با اینکه بعضی از ما دستهگل هم به آب دادهایم، بعضی از ما خراب هم کردهایم، در عین حال آمار شهدای آخوند نسبت به جمعیتش از همهی اقشار بیشتر است. آمار طلبههایی که شهید شدهاند، نسبت به جمعیتش از همهی اقشار بیشتر است. ما چندهزار طلبه داریم و چقدر شهید شدهاند. هنوز هم به لطف خدا مسجدهایمان پر است. هنوز هم مورد اعتماد هستیم. حالا اگر بیعیب بودیم، چه میشد؟!! البته خیلیها هم بیعیب هستند و عیب برایشان در میآورند، انسان یا باید خودش معیوب باشد، یا اگر معیوب نباشد، عیب برایش درمیآورند. یک چیزهایی میگویند که وقتی وارسی میکنی، از بن دروغ است.
من نه وکیل هستم، نه وزیر هستم، نه سفیر هستم، من هیچ پست سیاسی ندارم. معلم قرآن هستم. اگر بدانید با من چه کار میکنند. ولی به کوری چشمشان مشتریهای تلویزیونی ما کم نمیشود. هر سال که صدا و سیما برنامهریزی میکند، جزء پربینندهترین بحثها، بحث من است. به کوری چشم آنهایی که میگویند: بردند، خوردند، در کدام کارخانه، در کدام شرکت، در کدام مزرعه، من با احدی روی کرهی زمین شریک نیستم. انقدر کارخانه دارم که خودم هم نمیدانم. چندتا زن دارم که خودم هم نمیدانم. یک خانم پشت فرمان خلاف میرود، پلیس میگوید: چرا خلاف میروی؟ میگوید: به شما ربطی ندارد، من خانم آقای قرائتی هستم. میگویم: والا نه خودم رانندگی بلد هستم. نه خانمم بلد هست. او را بگیرید. حالا من که کسی نیستم. یک کسی میگفت: من خانم امام زمان(علیهالسلام) هستم. گفتیم: خوب اگر خانم امام زمان(علیهالسلام) هست، این را بگیرید، زندان بیندازید، آن هم در بین مردها زندان بیندازید، امام زمان(علیهالسلام) غیرتش اجازه نمیدهد که خانمش بین مردها زندانی بشود، میآید نجاتش بدهد، بگویید: آی ظهور کرد. یعنی این طور امام زمان(علیهالسلام) را پیدا کنید. زنش را بگیرید، آن کسی که میگوید: من زنش هستم. زنش را بگیرید. بین مردها زندانیاش کنید. ایشان غیرتش اجازه نمیدهد که زنش در بین مردها باشد. تا میآید زنش را نجات بدهد، بگیریدش و بگویید: که همین امام زمان(علیهالسلام) است. همینطور میگویند. این مسأله مهم است. با همهی تحمیل و تحریم و تبلیغات فقط برای این... رشد علمی را که گفتم.
6- صدور فرهنگ مبارزه با استکبار به دیگر کشورها
6- توجه به بیداری اسلامی. شیعیان در دنیا رویشان نمیشد که بگویند: ما شیعه هستیم. میگفتند: مسلمان هستیم. الان هر مسلمانی هر جای کرهی زمین که میگوید: من شیعه هستم، شیعه! مقاومت! مقاومت! این سید حسن نصرالله به ما آبرو داد. شیعه یعنی مقاومت. یعنی میگوییم: نه! اسراییل راحت هر جا میخواهد دم تکان میدهد. تنها استخوانی که در گلوی اسراییل است، سید حسن نصر الله است. حالا سید حسن نصر الله، چطور سید حسن نصر الله شد؟ یک سخنرانی داشت، من امروز سخنرانیاش را از اینترنت دیدم. ایشان آمده است تهران، در دانشگاه، گفته است که من فارسیام ضعیف است، ولی چون ایرانیها را دوست دارم میخواهم ایرانی حرف بزنم. اگر یک غلطی در حرفهای من دیدید، بگذرید. میگوید: من خدمت امام آمدم، به امام گفتم: ما جمعیتمان کم است، اسلحه نداریم، آماری، عدهای و عُدهای نداریم. اسراییل مجهز به همهی اسلحهها است و بچههای شیعه هیچ کاری نمیتوانند بکنند. میگفت: امام به من نگاه کرد، سید حسن نصر الله میگوید. گفتم آقا من مقلد شما هستم، بفرمایید چه کنیم؟ فرمود: به وظیفهتان عمل کنید. گفت: آقا نمیدانیم وظیفه ما چیست؟ یک اقلیت بیپول، بیاسلحه، با آمار کم، در مقابل جنایتکاران اسراییلی، چه کنیم؟ فرمود: وظیفهی شما مقاومت است. یک کلمه: مقاومت! سید حسن نصر الله میگوید: من این حرف را از امام شنیدم و رفتم مسألهی مقاومت را در لبنان راه انداختم. حالا یک استخوانی است که نه اسراییل میتواند قورتش بدهد، نه میتواند بالا بیاورد. همینطور مثل عصا گیر کرده است. آخر اگر چوب باشد، آدم آب میخورد و پایین میرود. عصا سرش اینطوری است. انگار عصا قورت دادهاند هیچ کاری نمیشود. یک کلمهی امام یک حزبی را راه میاندازد که همهی حزبهای دنیا در مقابل او مات و مبهوت هستند. الان این بیداری اسلامی خیلی مهم است.
ما بعضی کشورها را داریم، حالا اسمشان را در تلویزیون نبرم. حتی شیعهها روز عاشورا که میخواستند گریه کنند، ممنوع بود. گفتند: عاشورا است، اگر یک جایی جمع شویم و گریه کنیم، ما را میگیرند. گفتند: پس بیایید یک کاری کنیم. یک کسی را الکی در تابوت بخوابانیم، بگوییم مرده است. به هوای اینکه فامیلمان مرده است، جمع شویم و گریه کنیم. یک نفر را مخصوصاً در تابوت خواباندند، تشییع جنازه راه انداختند، شیعهها به هم چشمک زدند که دنبال تشییع جنازه بیایند، برای امام حسین(علیهالسلام) گریه کنند. یعنی یک قطره اشک برای امام حسین(علیهالسلام) ممنوع بود. الان در نیجریه چه گذشته است، که آن عزیز ما را اینطور میکنند؟ در سعودی چه گذشت که این عالم بزرگوار را شهید میکنند. خوب هشت سال در برابر همهی زورگویان مقاومت کردیم. این دیگر توضیح نمیخواهد. حضرت عباسی، به هر کشوری از کشورهای دنیا، هشت سال اینطور حمله کنند، میمانند؟ نمونهاش را در کویت دیدیم، دو ساعت صدام حمله کرد، تمام شد. از شاه و شاپورش همه فرار کردند. هشت سال جنگ یک وجب زمین را تحویل صدام ندادند. هشت سال مقاومت.
7- بدنهی شهداء و ایثارگران داوطلب بودند. بعضیها مأموریتی به جبهه میرفتند، اما بدنهی جمعیت داوطلبانه میرفتند، اجباری نبود و از طبقهی متوسط هم بودند. این هم یک نکته!
مسألهی دیگر اینکه تکیه بر مردم بود. مسألهی حزب، شغل، نژاد، لهجه، فامیل، منطقه و هیچ چیزی مطرح نبود.
8- مسألهی دیگر این است که در انقلابها میخواهند یکی پایین بیفتد و یک کسی جای او بنشیند. در ریاست جمهوری مثل مصر، این رئیس جمهور برود، یک کس دیگری بیاید. انقلاب ما آخر کارش این نبود که من بروم و بالا بنشینم.
7- انقلاب اسلامی ایران، مقدمه انقلاب جهانی امام زمان(علیهالسلام)
تازه انقلاب ما در همه چیز که پیروز هم بشود، این تازه مقدمه یک انقلاب دیگر یعنی انقلاب امام زمان(علیهالسلام) است. ما میگوییم: اگر امام خمینی(ره) یک فقیه عادل آمد حکومت تشکیل داد، پس امام زمان(علیهالسلام) هم میآید و تشکیل میدهد. آن وقت تازه امام با امام زمان(علیهالسلام) خیلی فاصله دارد.
من یک خاطره را یک وقتی گفتهام. نمیدانم در تلویزیون گفتهام یا در سخنرانیهایم. این خاطره را در ذهنم است که از آیت الله صافی شنیدهام. آیت الله العظمای بروجردی استاد همهی مراجع بود. یعنی تمام مراجع موجود، تقریباً شاگرد آقای بروجردی بودند. روحانیون درجهی یک دو تا خانه دارند. یک خانه دارند برای خانواده و زن و بچهاشان، مثل همهی مردم. یک خانه هم برای اینکه مردم میآیند و میروند. میگویند: بیرونی و اندرونی! مثل دفترهای عقد و ازدواج. دفاتر عقد و ازدواج هم دو تا خانه دارند. یک خانه برای خانوادهشان دارند یک خانه هم برای اینهایی دارند که میآیند عقد کنند. مجبور هستند. آیت الله العظمای بروجردی در قسمت خانواده حال نداشت، خوابیده بود. یک مرتبه دید که در بیرونی روضه و سخنرانی بود، یک نفر بلند شد و گفت: برای سلامتی امام زمان(علیهالسلام) و آیت الله العظمای بروجردی صلوات ختم کن. آقای بروجردی عصایش را برداشت. عصایش بغلش بود، عصا را برداشت و حسابی به تخت کوبید، گفتند: چه شده است؟ گفت: چه کسی بود که گفت: صلوات ختم کن؟ گفتند: مگر اشکال دارد؟ گفتند: صلوات ختم کنید. گفت: برای سلامتی امام زمان(علیهالسلام) و آقای بروجردی... آخر چرا من را کنار امام زمان(علیهالسلام) میگذارید؟ من کجا امام زمان(علیهالسلام) کجا؟ مثل اینکه بگوییم: برای سلامتی لامپ و خورشید صلوات. آخر لامپ کجا، خورشید کجا؟ چرا من را کنار امام زمان(علیهالسلام) میگذارید؟ ولی در ایران وقتی یک مجتهد عادل بیهوس مثل حضرت امام که سلام و صلوات و رضوان خدا بر او باد، اگر یک مجتهد توانست شاه و طاغوت را بربیاندازد، معلوم میشود که امام زمان(علیهالسلام) میتواند باقی طاغوتها را بربیاندازد.
بعضیها حالا اسمشان را نبریم که حالا... بگذارید اسمش را نبریم. قبل از انقلاب گروهی بودند گریه میکردند، جزء یک انجمنهایی بودند، خودشان را منصوب به امام زمان(علیهالسلام) میدانستند، با بهاییت مبارزه میکردند، انقلاب که شد دیدند امام است، بعضیهایشان به انقلاب ملحق شدند، بعضیهایشان پایشان را از روی مار برنداشتند. اینها دنبال امام... خوب گوش بدهید ببینید من چه میگویم. اینها دنبال امام غایب بودند، نه دنبال امام قائم! امام غایب یعنی نیست، دو لیتر گریه کن. شله زرد، فرینی، دعای ندبه... امام زمان ظهور نکند، اما اینجا برایش دو لیتر گریه میکنیم. اما اگر یک امامی قائم پیدا شد، یعنی قیام کرد، گفت: بسم الله! ما میخواهیم طاغوتهای جهان را برداریم، میگوییم: تو برای برداشتن طاغوت پایت را از روی مار برنداشتی، تو برای یک طاغوت... آخر یک کسی که یک حوضی دارد، در عمرش یک غسل جمعه در این حوض نکرده است، بعد میگوید: ای امام زمان، بیا یک رودخانههایی در دنیا راه بیانداز که همه در دنیا غسل جمعه کنند. میگویند: جان ننهات! تو در خانه خودت یک جمعه یک غسل جمعه نکردهای، حالا امام زمان(علیهالسلام) بیاید، نهر راه بیاندازد، که همهی مردم روز جمعه غسل جمعه کنند. بعضیها دنبال امام غایب هستند. ما هم همینطور هستیم. ما حاضریم برای امام زمان(علیهالسلام) عاشقانه کار کنیم، اما اگر بگویند: خوب این امام زمان(علیهالسلام) سهم امام میخواهد، درآمد شما بیست درصدش برای امام زمان(علیهالسلام) است. نه! من خمس و زکات نمیدهم، ولی قربان امام زمان(علیهالسلام) بروم. اینها هم دنبال امام غایب هستند، نه دنبال امام قائم میگردند. ما آدمهای اینطوری هم داشتیم که تا انقلاب نبود، برای امام زمان(علیهالسلام) خیلی جلسات، دعای ندبه، بحث، مجله، چاپخانه و... وقتی امام قیام کرد، پایشان را از روی مار برنداشتند. البته بعضی از آنها، بعضیهایشان انقلاب شدند، بعضیهایشان شهید شدند. انصاف را نباید از دست داد. ولی آدمهایی که برای انقلاب هیچ کاری نکردند، اینها حداقل «یا حجت ابن الحسن» نگویند. یا اگر میخواهند بگویند، از گذشته توبه کنند. بگویند: خدایا! ما که رفوزه شدیم. در عمل خیلی مشکل است.
چند سال پیش روزی که چهارصد شهید در مکه دادیم، یکی از دوستان میگفت: یکی از علماء را دیدم، یکی از آیت اللههای درجهی یک ایران را، مکه آمده بود و در جمعیت راهپیمایی کننده بود. از بالا هم سنگ پرت میکردند، حمله میکردند. خوب ما در مکه چهارصد شهید دادیم. روز ششم یعنی دو سه شب به عید قربان! من دیدم این آیت الله در جمعیت او را نکشند، گفتم: خوب برو و پیشمرگش شو! میگفت رفتم جلو و طوری ایستادم که این آیت الله پشت سر من باشد، که اگر سنگ آمد، به کلهی من بخورد، میگفت: تا سنگ آمد، سرم را کشیدم که به این بخورد. خیلیها هم طلبهای را میشناسم که میخواست پیشمرگ شود، هم آیت الله را میشناسم. حالا در تلویزیون نمیخواهم اسمشان را ببرم. خیلیها میگویند: امام زمان(علیهالسلام)! ربا حرام است، همهی مراجع هم میگویند حرام است. ولی حاضر نیستیم دست بکشیم. دروغ حرام است. تبرج خانمها در خیابان حرام است. کسی اینها را گوش میدهد؟ باید دنبال امام قائم رفت، نه امام غایب! به شرطی امام باشد... نباشد ما اینجا برایش دعای ندبه میخوانیم.
و لذا امام رضا(علیهالسلام) زیادی گوش بدهید. یک لطیفه میخواهم بگویم. زیادی گوش بدهید. امام رضا(علیهالسلام) فرمود: « کَلِمَةُ لاَ اِله اِلاَّ اللّهُ حِصْنِیِ» توحید قلعهی خداست. «وَمَنْ دَخَلَ فِی حِصْنِی اَمِنَ مِنْ عَذَابِی!» بعد فرمود: «بِشَرْطِهَا وَ شُروُطِهَا» این «لاَ اِله اِلاَّ اللّهُ» شروط هم دارد. «بشُروُطِهَا» بعد فرمود: «وَ انَا مِنْ شُرُوطِهَا» من هم شرط هستم. خوب گوش بدهید. «انَا» یعنی چه؟ یعنی من. نگفت: «وَ الامام مِنْ شُرُوطِهَا» نگفت: امام شرط توحید است. گفت امام زنده! «انَا» یعنی من که امام رضا هستم و زنده هستم،من شرط توحید هستم. یعنی همیشه باید توحید با یک امام زنده باشد. وقتی میگویند شرط یعنی نباید از هم جدا شود. مثلاً ما میگوییم: وضو شرط نماز است. یعنی چه؟ یعنی نماز بیوضو باطل است. قبله شرط نماز است. یعنی نماز بیقبله باطل است. میگوییم شرط توحید امامت است. یعنی چه؟ یعنی تا «لاَ اِله اِلاَّ اللّهُ» هست باید یک امام حی باشد. چون نمیشود شرط جدا باشد. سوزن اگر از نخ جدا باشد نمیدوزد. سوزن میدوزد به شرطی که نخ همراهش باشد. توحیدی توحید است که «وَ انَا مِنْ شُرُوطِهَا» نه «وَ الامام مِنْ شُرُوطِهَا» «انَا» یعنی منی که زنده هستم. یعنی دنبال امام زنده بگردید. یک دعا میکنم آمین بگویید. خدایا تو را به حق خود امام زمان(علیهالسلام) ما را نسبت به امام زمان(علیهالسلام) صادق و وفادار و خالص و مخلص قرار بده.
انقلاب ما با اینکه شاه برود و به جمهوری اسلامی ختم بشود نیست. انقلاب ما تازه مقدمهی انقلاب حضرت مهدی(علیهالسلام) است. این هم یک مورد.
مسألهی سیزدهمی که اینجا نوشتم، زنده بودن شعارهای روز اول است. روز اول گفتیم: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی! روی پای خودمان بایستیم. الان هم همین را میگوییم. یعنی بعد از سی و پنج و شش سال، شعارهای ما همان است. یعنی دست از شعارها برنداشتیم. اشاره هم میکنند که وقت تمام شد. عرض کنم به حضورتان که...
انقلاب ما با دست خالی بود. هر جا انقلاب میشود، اسلحهای میخرند، قراردادی میبندند. با یک ابرقدرتی زد و بندی میکنند. اما انقلاب ما با دست خالی بود.
آباد شدن مناطق محروم، الگو شدن ایرانیها. الان ما در دنیا مطرح هستیم. میگویند: مثل ایران! الگو شدن ایران در دنیا. بحرین از ما الهام میگیرد. عراق از ما الهام میگیرد. یمن از ما الهام میگیرد. افغانستان از ما الهام میگیرد. هر جا حرکتی میشود از ما الهام میگیرد. ما در دنیا الگو شدهایم.
با همهی مشکلات و عیبها و نقصهایی هم که داریم که در تلویزیون بیست و سی هر شب یک گوشهاش را نشان میدهد، دل آدم هم خراش پیدا میکند، در عین حال در بین تودههای مردم به لطف خدا عزیز است. رشد نظامی ما، رشد علمی ما، رشد فرهنگی ما خیلی زیاد است. خدایا این انقلاب امانت است. با خون شهدا درست شده است. رهبرش فقیه عادل، امام است. پیروانش امت حزب الله هستند. این انقلاب درست شده است. خدایا همهی مشکلات این نظام را برطرف و روز به روز بر عزت و قدرتش بیفزای. در این جمهوری اسلامی سه گروه هستند. افرادی خادم هستند، و میخواهند خدمت کنند، تمام مددهای غیبی را بر آنها نازل کن. در این انقلاب یک عده خادم نیستند، خائن هم نیستند، ناشی هستند. یک خط سیاسی دارند. میگویند من رئیس باشم، هر کس میخواهد باشد. یعنی دنبال نفس هستند. آنهایی که مشکلی دارند، خدایا مشکلات درونی اینها را هم برطرف کن. عدهای هستند خیانت میکنند، اصلاً دوست دارند یک جایی جمهوری اسلامی شکست بخورد. آنهایی که میخواهند کمر جمهوری اسلامی بشکند، کمرشان را بشکن.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
منبع: http://gharaati.ir/show.php?page=darsha&id=2375