خودکفایی و پویایی، نشانه رشد جامعه اسلامی
تاریخ پخش: 24/10/94
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
رسم خوبی در خیلی از مسجدها است که یا ظهرها و یا شبها، یا هر دو یک صفحه قرآن میخوانند. این رسم در همهی ایران و خیلی جاها هست و در مسجد دانشگاه هم هست. من آنجا پیشنماز هستم. از همان صفحهای که میخوانند یک آیه را ما تفسیر میکنیم. یک روز صفحهای بود از سورهی نحل آیهی چهار! من فکر کردم این آیه را چطور تفسیر کنم؟ اینجا دانشگاه است، دانشگاه تهران، دهها هزار دانشجو دارد، جمعی اساتید هستند، اساتید درجهی یک هستند، جمعیشان درجهی یک هستند و بالاخره این آیه را در دانشگاه چطور باید معنا کرد؟ حالا میخواهم هم این آیه را تفسیر کنم، هم به شما بگویم که که اگر سراغ قرآن میرفتیم، به کجا کشیده میشدیم.
1- جمال انسان در حرکت به سوی کمال
«بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ» زیبایی کجاست؟ خوب بعضی زیبایی را در شکلشان، در لباسشان، در ماشین و کفش و ساختمانشان، دنبال همین زیباییها میگردند. زیبایی در عربی «جمال» میشود. قرآن یک آیه دارد، میفرماید که: «وَلَکُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسْرَحُونَ» (نحل/6) آیهی پنج سورهی نحل. حالا من احتیاطاً هم ببینم که یک وقت اشتباه نخوانده باشم. یک صلواتی بفرستید. «وَلَکُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسْرَحُونَ» درست خواندم. «لَکُمْ» یعنی برای شماست. «جَمَالٌ» زیبایی است. برای شما زیبایی است. «حِینَ تُرِیحُونَ» وقتی گوسفندها را در طویله و آغل میبرید، «وَحِینَ تَسْرَحُونَ» وقتی به صحرا میبرید. این همه زیبایی هست، دختر خوشگل، پسر خوشگل، ساختمان خوشگل، این همه... پروانهها، حیوانهای زیبا، پرندگان زیبا، دم طاووس... چرا خدا یک کلمه... در قرآن «جمیل» تکرار شده است، اما «جَمَالٌ» یک مورد است. یک بار در کل قرآن «جَمَالٌ» گفته است. آن هم برای گلهی بز و گلهی میش که در طویله میروند! این به چه معناست؟ یک خورده فکر کردم، گفتم یک خورده روی گله فکر کنم. که «جَمَالٌ» است یعنی چه؟ جمالهای دیگر قرضی است. امروز آرایش میکند، قشنگ است، آرایشش پاک میشود از قشنگی میافتد. لباسش را اتو میکند، قشنگ است. اتویش تمام میشود برهم میخورد. جمالهای دیگر قرضی است. جمالهای طبیعی ثابت است. ببینید دم طاووس، ثابت است. هزار بار هم شلنگ بگیرید، پاک نمیشود. اما تخم مرغی که ما رنگ میکنیم با یک خرده آب دهان پاک میشود. نگاه کنیم به خصوصیات آن. گفتیم روی گلهی گوسفند فکر کنیم. یک چیزهایی به ذهن من آمد.
یک: «جَمَال» گوسفندها ذاتی است. از خودشان است. قرضی نیست. ما گاهی وقتها مهمانی میگیریم، یک بشقاب از این میگیریم، یک صندلی از این میگیریم، یک پارچه از این میگیریم. طلا از او میگیریم. یک کسی کاشان خانه ساخته بود، میگفت: خدایا سایهی این گچها را از سر من کم نکن. به او گفتیم در خانه چرا به گچها دعا میکنی؟ گفت: هر آجرش را از یک کسی قرض کردم، این گچها اینها را به هم نگه داشته است، اگر این گچها نباشد، هر آجری پیش صاحبش میپرد. ما یک گچی هستیم. یعنی زیباییها را دور خودمان جمع میکنیم و فکر میکنیم که خودمان زیبا هستیم. نه! تب میکنیم، زایمان میشود، بیمار میشود، حادثهای رخ میدهد، تمام شد و رفت.
دو: این گلهی گوسفند خودکفا است. بچه را ما باید بغل کنیم و شیر بدهیم. بچه گوسفند خودش شیر میخورد. روی پای خودش است که صحرا میرود، روی پای خودش است، که برمیگردد. خودکفا است. بغلش نمیکنند ببرند و بیاورند.
سه: در حال حرکت است. «تُرِیحُونَ ... تَسْرَحُونَ» در حال حرکت است.
ادامه مطلب ...